دنیای اقتصاد : تجربه کشورها نشان میدهد در شرایطی که گرایش به آزادسازی اقتصادی وجود دارد ولی توان اجرای سیاستهای اصلاحات اقتصادی و تجاری به صورت فراگیر بهویژه برقراری معافیتهای گمرکی گسترده در سطح کشوری فراهم نباشد و امکان ورود به بازارهای بینالمللی با موانع زیادی مواجه باشد، منطقه آزاد میتواند رویکردی موثر برای توسعه صنعتی و افزایش صادرات از طریق جذب سرمایههای خارجی باشد.
با توجه به حضور کمرنگ ایران در عرصه رقابت جهانی، ورود آزمایشی و تدریجی برای تعمیم سازوکار بازار آزاد به کل اقتصاد کشور از طریق ایجاد مناطق آزاد رویکرد مناسبی به نظر میرسد؛ توسعه این مناطق میتواند عاملی موثر در جهت جبران فرصتهای از دسترفته و توسعه صادرات، ایجاد اشتغال مولد، ارتقای جایگاه اقتصادی کشور و بهرهمندی از اقتصاد رقابتی باشد. به دلیل پتانسیلهای بالای مناطق آزاد در کشور و همچنین اهمیت استراتژیک رابطه ایران و چین، مرکز بررسیهای اقتصادی اتاق تهران در یک گزارش پژوهشی، تجربه چین در همکاری با سایر کشورها برای احداث مناطق آزاد را بررسی کرده و توصیههایی برای همکاری بهتر ایران و چین در توسعه مناطق آزاد کشور ارائه کرده است.
بر اساس این گزارش، کشور چین تاسیس مناطق آزاد را در قالب نمونههای آزمایشی، محدود و کنترلشده و برای تعمیم تدریجی سازوکار بازار آزاد به مجموعه اقتصاد شروع کرد و در حال حاضر موفقترین کشور در توسعه این مناطق در جهان است. از مهمترین دلایل موفقیت چین در این زمینه میتوان به تغییر نگرش رهبران به اقتصاد و توسعه، شفافیت در مقررات، و محیط سیاسی و اقتصادی نسبتا باز مناطق ویژه اشاره کرد. در دسترس بودن زیرساختها، تامین مالی مناسب برای مناطق، کارآمدی دولتهای محلی، موقعیت جغرافیایی مناسب مناطق آزاد، بزرگمقیاس بودن این مناطق، تعادل در دخالت دولت، تمرکز بر مزیت نسبی مناطق، تمرکز بر توسعه تولید صادراتمحور و جذب سرمایهگذاری خارجی، جلوگیری از توسعه بیضابطه تعداد و وسعت مناطق آزاد و آزادی عمل سرمایهگذاران خارجی از دیگر مزایای توسعه مناطق آزاد هستند. چین همچنین تمایل زیادی به سرمایهگذاری در خاورمیانه و کشورهای آفریقا دارد و تجربه ورود چین به مناطق آزاد این کشورها نشان داده است که سرمایهگذاریهای چینی نسبتا به تنوع اقتصادی و توسعه این کشورها کمک کرده است.
دلایل متعددی برای این باور وجود دارد که سرمایهگذاری چین در مناطق آزاد ایران میتواند نقش موثری در توسعه آنها داشته باشد. از مهمترین این دلایل میتوان به تجربه موفق چین در استفاده از مناطق ویژه اقتصادی، تجربه موفق این کشور در سرمایهگذاری در مناطق آزاد تجاری سایر کشورها، تمایل چین به سرمایهگذاری در کشورهای خاورمیانه و آفریقا و بزرگترین طرف تجاری ایران بودن و امکان همکاری در قالب تفاهمنامه ٢٥ساله ایران و چین اشاره کرد. بااینحال تجربه ورود چین به سایر کشورها در تمام موارد موفقیتآمیز نبوده و معایب زیادی به همراه داشته است. به همین دلیل ورود چین به ایران، نیازمند یک رویکرد هوشمندانه است تا ایران از مزایای بالقوه ورود این کشور حداکثر استفاده را داشته باشد و همچنین بتوان از معایب جلوگیری کرد.
استراتژی چین برای سرمایهگذاری در کشورهای خارجی
مشارکت چین در کشورهای مناطق دیگر مثل آفریقا و خاورمیانه در طول دهههای گذشته پیرو سیاستهای متفاوتی بوده است. در دوران مائو، هدف ترویج انقلاب از طریق جنبشهای آزادیبخش ملی، حمایت از چین در نظام بینالملل، ایجاد توازن در برابر ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی و حمایت از اهداف جهان سوم بود. پس از مرگ مائو در سال ١٩٧٦ و آغاز اصلاحات اقتصادی و سیاسی دنگ شیائوپینگ، چین بر بازسازی اقتصادی، جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی و توسعه استراتژی صنعتیسازی صادراتمحور تمرکز کرد و هدف از مشارکت در دیگر کشورها، افزایش رشد اقتصادی داخلی چین از طریق دسترسی به منابع و بازارها بود.
بهمرور و با افزایش قدرت اقتصادی چین، این کشور به طور فزایندهای با ایالات متحده و بقیه کشورهای غربی رقابت میکند و ایجاد حوزههای نفوذ در سایر کشورها در این پارادایم معنی میدهد. در واقع چین در حال ایجاد یک نظم بینالمللی جایگزین برای رقابت با ابرقدرتهای جهان است. این نظم جایگزین به عنوان پایه و اساس روابط اقتصادی، سیاسی و نظامی چین با خاورمیانه و جنوب صحرای آفریقا و همچنین بسیاری از کشورهای دیگر جهان در حال توسعه عمل خواهد کرد. از این جهت هم خاورمیانه و هم کشورهای جنوب صحرای آفریقا، منابع و بازارهای مهمی برای چین هستند. خاورمیانه و کشورهای جنوب صحرای آفریقا منبع انرژی و همچنین مواد معدنی صنعتی و منابع کشاورزی بوده و از نظر بازار، هر دو منطقه برای کالاها، خدمات و سرمایهگذاری چینی مهم هستند. همچنین هر دو منطقه از نظر امنیتی برای چین مهم هستند تا بتوانند از حاکمیت و تمامیت ارضی خود در برابر ایالات متحده محافظت کنند. در حال حاضر نیز چین در پی ایجاد نظم جدید جهانی است که از طریق برنامه عظیم «کمربند و جاده» قابلتحقق است و با ابزارهای مختلف سیاست خارجی از این برنامه حمایت میکند.