استاد دانشگاه ملی استرالیا: تعامل میان ایران و چین، برای آمریکا نگرانکننده خواهد بود.
به گزارش تجارت ایران و چین، با توجه به قدرت گرفتن چین و تبدیل شدن این کشور به اقتصاد دوم جهان تعامل و رابطه با آن برای ایران میتواند دریچهای به سوی موفقیت باز کند. استاد دانشگاه ملی استرالیا اعلام کرد: تعامل بین ایران و چین حتی هند میتواند برای آمریکا و سایر کشورها نگرانکننده باشد. این همکاری موجب واردشدن باقی کشورها به این تونل روابطی خواهد بود.
برای دسترسی سریع تر به اخبار عضو اینستاگرام تجارت ایران و چین شوید
در گزارشی که توسط ایرنا منتشر شده، آمده است: استاد دانشگاه ملی استرالیا، گفت: نقطه مشترکی که بین ایران و چین وجود دارد، مخالفت این دو کشور با سیاستهای سلطه گرانه آمریکا در منطقه است که باعث تلاش این کشورها برای کاهش قدرت آمریکا و کم رنگ شدن نفوذ آمریکا در منطقه شده است.
دکتر علم صالح روز سهشنبه در وبیناری با عنوان مؤلفهشناسی آکادمی مدرن در علوم انسانی و روابط ایران و چین در نظم نوین جهانی، اظهار کرد: مسائل تاریخی در روابط بین الملل و همین طور در مسائل ژئواستراتژیک در سطح کلان از اهمیت بسیاری بهره میبرد.
صالح با بیان اینکه ما در دنیایی آنارشیستی به سر می بریم که از نظم نوین جهانی برخوردار نیست، عنوان کرد: از نظر دیدگاه واقع گرایانه ما در جهانی زندگی میکنیم که هیچ گاه نمی توان امنیت را امری تضمینی انگاشت. لذا قدرت و رابطه قدرت تنها وسیله ای است که رابطه بین کشورها و جایگاه کشورها در روابط بینالملل را تعیین میکند.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی کشورها یا باید قدرتمند باشند یا به کشورهای قدرتمند متکی باشند. این در حالی است که بسیاری از کشورها شرایط لازم برای تبدیل شدن به قدرتی جهانی را ندارند. اما کشورهایی هم هستند که توانسته اند در طول تاریخ در سطح جهان به یک قدرت هژومونی تبدیل شوند.
صالح بیان داشت: پس از پایان جنگ جهانی اول و از جنگ جهانی دوم این رابطه کاملا تغییر پیدا کرد و ما شاهد وارد شدن قدرت های جدید جهانی مانند آمریکا، شوروی سابق، چین و فرانسه به عرصه قدرت جهان شدیم و بقیه کشورها فقط تلاش میکردند که در مقابل این ابرقدرتها مقاومت کنند.
استاد دانشگاه ملی استرالیا یادآوری کرد: کشورهای جدید تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا بتوانند نظمی را در روابط بین الملل ایجاد کنند. در واقع تلاش این کشورها بر این است که با ایجاد مؤسسه های بین المللی، قراردادهای بین المللی، حقوق بین الملل، سازمان ملل، ایجاد مؤسسات بهداشتی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی بتوانند تا حدودی روابط بین کشورها را بازتعریف کنند تا این اتفاق زمینه ساز ایجاد صلحی پایدار شود.
به چالش کشیدن قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا
صالح با اعتقاد به اینکه در دو دهه اخیر شاهد کاهش فاصله بین قدرت آمریکا و قدرتهای نوظهوری هستیم که اخیرا پا در عرصه قدرت جهانی گذاشتهاند، گفت: قدرت گرفتن کشورهای نوظهور و کاهش فاصله بین قدرت این کشورها با آمریکا به معنای افول قدرت آمریکا نیست بلکه بدین معناست که سرعت قدرتمند شدن در این کشورها افزایش یافته و وابستگی علمی، تکنولوژی و اقتصادی که در طول تاریخ یک طرفه و غرب محور بوده است، در این کشورها کمتر شده است. حتی در برخی مقاطع شاهد وابستگی غرب و ابرقدرت ها به این کشورها هستیم.
وی تصریح کرد: چین، برزیل و آفریقای جنوبی از جمله کشور هایی هستند که توانسته اند قدرت و سلطه آمریکا را به چالش بکشند. البته این امر در برخی مناطق از نظر ژئوپلیتیک بسیار پراهمیت تر است.
صالح تأکید کرد: ایجاد و ظهور قدرتهای جهانی و منطقهای که بتوانند نفوذ و قدرت آمریکا را به چالش بکشند در برخی از مناطق مانند شرق آسیا و خاورمیانه، برای آمریکا حساسیت بیشتری ایجاد می کند.
استاد دانشگاه ملی استرالیا ادامه داد: چین یکی از کشورهای قدرتمند در شرق آسیا به شمار می رود که با کشورهای اطراف خود تعاملی از زاویه و محور قدرت دارد. این در حالی است که وجود یک کشور بسیار قدرتمند در منطقه می تواند موجب صلح و ثبات در روابط بینالمللی شود.
صالح افزود: وجود کشور قدرتمندی مانند چین موجب شده که با وجود تنش های بسیاری که در شرق آسیا وجود دارد، این منطقه از امنیت خوبی برخوردار باشد.
وی بیان کرد: یکی از مشکلات ما از نظر ساختاری این است که در خاورمیانه قدرت ها بین چهار یا پنج کشور قدرتمند تقسیم شده است که هرکدام سهم خود را از قدرت در منطقه ای پرتنش دارند. در واقع ما در خاورمیانه یک کشور بسیار قدرتمند مانند چین نداریم که بتواند توازن قدرت را تا حدود زیادی حفظ کند و منجر به ایجاد صلح به معنای نبود جنگ شود.
صالح یادآوری کرد: در دو دهه اخیر دلایل متفاوتی از جمله تغییرات ساختاری، امنیتی، اقتصادی، سیاسی و حتی موضوع وابستگی غرب به نفت در خاورمیانه باعث شده تا از اهمیتی که آمریکا پیش از این برای خاورمیانه قائل بود کاسته شود و این کشور سلطه گر تلاش کند سیاست قدیمی خود در خصوص همراه کردن کشورهایی در منطقه خاورمیانه برای پیشبرد اهدافش در این منطقه را دنبال کند.
او افزود: آمریکا برای دستیابی به اهداف خود در منطقه خاورمیانه و پیاده کردن سیاست هایش در این منطقه،به کشورهایی مانند عربستان، اسرائیل و امارات تکیه کرده است.
بیشتر بخوانید:
رابطه چین با دنیا تعاملی اقتصاد محور است
استاد دانشگاه ملی استرالیا بیان داشت: نبود مستقیم آمریکا در منطقه موجب شده که آمریکا با وجود هزینه های سنگینی که برای ایجاد توازن قدرت در منطقه خاورمیانه متحمل می شود، سود و منفعت چندانی نبرد. اما کشورهایی مانند چین از ثبات نسبی در خاورمیانه استفاده بهینه ای کرده است. زیرا رابطه چین با دنیا تعاملی اقتصاد محور است و این کشور برای ایجاد پل های اقتصادی نیاز به ثبات، پایداری و نبود جنگ دارد.
صالح افزود: از منظر دیدگاه واقع گرایانه تنها موقعی می توانیم از پدیده جنگ جلوگیری کنیم که در منطقه توازن قدرت ایجاد شود. آمریکا تا حدود زیادی به طور استراتژیک تلاش می کند تا امور خاورمیانه را به دست کشورهای این منطقه بسپارد و کشورهای متحد خود را در ایجاد این صلح و توازن قدرت دخیل کند. اما بدون شک این امر موجب ایجاد خلأی امنیتی، سیاسی و نظامی در خاورمیانه خواهد شد.
صالح تأکید کرد: تمام تلاش آمریکا برای محدود کردن قدرت ایران این است که بتواند توازن قدرت را در منطقه ایجاد کند تا امکان درگیری های فراتری در منطقه فراهم نشود. این در حالی است که آمریکا در طول سالهای اخیر نتوانست در افغانستان، عراق و سوریه عملکرد موفقی داشته باشد و حتی نتوانست سیاست های خود را در کشورهایی مانند لیبی، یمن و لبنان پیاده کند.
وی عنوان داشت: پس از بیست سال طالبان توانست به عنوان پیروز جنگ در افغانستان شناخته شود. طالبان امروز با چین، ازبکستان، ایران، قطر و حتی آمریکا در تعامل است و می توان گفت پس از بیست سال آمریکا و ناتو امکان شکست یکی از ابتدایی ترین گروه های نظامی را پیدا نکرد.
صالح بیان داشت: در حال حاضر ضعف و افول نسبی قدرت آمریکا در منطقه خاورمیانه با بالارفتن قدرت ایران همراه شده است. ایران جزو معدود کشورهایی است که در بیست سال گذشته مورد حمله واقع نشده است. این امری معنادار است و برخی از کارشناسان معتقدند که ایران به یک بازدارندگی رسیده است که امکان حمله نظامی به این کشور یا کاسته شده یا از بین رفته است.
استاد دانشگاه ملی استرالیا تصریح کرد: در شرایط کنونی کشوری مانند آمریکا امکان وارد شدن به یک جنگ طولانی مدت و فرسایشی با کشور ایران را نخواهد داشت و جنگ با ایران برای آمریکا بسیار هزینه بردار خواهد بود.
صالح اضافه کرد: از یک سو آمریکا درگیری های خود را در منطقه کاهش داده و از سوی دیگر ایران قدرت نظامی، امنیتی و نفوذ ایدوئولوژیک خود را در منطقه بالا برده است و این باعث می شود که این فاصله عمیق تر شود و کشور چین از این خلا موجود استفاده کند.
وی ادامه داد: یکی از سؤالاتی که همیشه مطرح میشود این است که چین با کشورهایی مانند آمریکا، اسراییل، عربستان و امارات هم روابط قوی و بسیار خوبی دارد اما چرا روابط این کشور با ایران معنا دار است؟
صالح با اعتقاد به اینکه تنها نقطه مشترکی که بین ایران و چین وجود دارد، مخالفت این دو کشور با سیاستهای سلطهگرانه آمریکا در منطقه است، گفت: این دو کشور برای تقلیل قدرت آمریکا و کم رنگ شدن نفوذ آمریکا در منطقه تلاش میکنند. تنها چیزی که میتواند رابطه ایران با چین را با سایر کشورهای خاورمیانه متفاوت کند، رابطه ایدئولوژیک ضد هژمونی آمریکا در منطقه و خاورمیانه است. این امر که بر مبنای اقتصادی و توسعه بنا گذاشته شده است، بین تهران و پکن مشترکاتی ایجاد میکند.
انتهای پیام