چشم‌انداز رقابتی آمریکا، چین و اروپا؛ برنده که خواهد بود؟

به اعتقاد تحلیلگران چینی با پیروی اتحادیه اروپا از سیاست ایالات متحده در قبال چین ، این اتحادیه متحمل آسیب‌های زیاد اقتصادی و سیاسی خواهد شد.

به گزارش سایت تجارت ایران و چین، روزنامه گلوبال‌تایمز در مطلبی تحلیلی با اشاره به دیدار اخیر شی جین پینگ رئیس‌جمهوری چین با الکساندر دی کرو نخست وزیر بلژیک نوشت: روابط اتحادیه اروپا و چین پیچیده و چند وجهی است. دو طرف در زمینه‌هایی از جمله عدم تعادل تجاری و یارانه، و جنگ اوکراین اختلاف دارند. این مسائل خاص با تغییرات قدرت جغراسیاسی و جهانی گسترده باعث ناراحتی و نگرانی اتحادیه اروپا شده است.

شی جین پینگ رئیس جمهوری چین روز جمعه در پکن با الکساندر دی کرو نخست وزیر بلژیک دیدار کرد. سفر دی کرو به چین یکی از مهم‌ترین ارتباطات سطح بالای چین و اتحادیه اروپا در سال جاری میلادی محسوب می‌شود که پس از سفر چارلز میشل رئیس شورای اروپا و اورسولا فون در لاین رئیس کمیسیون اروپا به چین در ماه دسامبر(آذر-دی) انجام شد.

این دیدار بر گفتگوها و تعاملات کنونی چین و اتحادیه اروپا تاکید داشت، به خصوص اینکه بلژیک به تازگی ریاست دوره‌ای شورای اتحادیه اروپا را بر عهده گرفته است و دی کرو موقعیتی محوری در هماهنگ‌سازی دستورکار سیاسی اتحادیه اروپا برای شش ماه آینده دارد.

اروپایی‌ها از حضور رو به رشد چین در صحنه جهانی، نه تنها در حوزه اقتصادی، بلکه در حوزه‌های فناوری و جغراسیاسی نیز بسیار آگاه هستند.

تغییر روابط سه قطب چین، آمریکا و اروپا پدیده جدیدی نیست. در حالی که آمریکا به پیشتازی خود ادامه می‌دهد، چین و اتحادیه اروپا در صحنه جهانی نقش فزاینده‌ای ایفا می‌کنند که در پی پیشرفت استقلال راهبردی اروپا و ظهور چین برجسته‌تر شده است.

اتحادیه اروپا به عنوان متحد آمریکا همچنان به شدت نگران رشد و ظهور چین است. این امر در مقایسه دو صفحه جلد مجله اکونومیست، هفته نامه‌ای انگلیسی، به خوبی دیده می‌شود. جلد این مجله در سال ۲۰۱۳ خطر انتشار کربن چین برای جهان را ترسیم می‌کرد. سال ۲۰۲۴، این مجله تهدیدی جدید یعنی پیشروی چین در فناوری‌های سبز را نشان داد.

اگر چین، آمریکا و اتحادیه اروپا را سه دونده یک مسابقه تصور کنید، آمریکا همچنان پیشتاز است، و چین گهگاه از اتحادیه اروپا جلوتر است، اما بیشتر اوقات، برعکس این است. اغلب دونده دوم بیشتر از سایرین مضطرب است.
این صحنه مسابقه تفاوت سیاست آمریکا و اروپا در قبال چین را نیز به ما نشان می‌دهد.

اتحادیه اروپا در حال حاضر برای جلوگیری از پیشی گرفتن یا جایگزین شدن چین در حوزه‌های اساسی بر کاهش وابستگی خود به تامین کنندگان فناوری‌های پیشرفته خارجی متمرکز شده است و همچنین اقدامات حفاظتی را برای مقابله با تأثیر تولیدات چین بر بازار اروپا پیاده سازی می‌کند. در مقابل، آمریکا در تلاش است تا با محدود کردن چین، سلطه جهانی خود را در زمینه‌ فناوری‌های پیشرفته و حوزه‌های تولیدی اساسی حفظ کند.

نتیجه این رقابت با آنچه آمریکا انتظار دارد، متفاوت است: به جای بازسازی زنجیره‌های تامین برای از دور خارج کردن تولیدات چینی، هر یک از طرفین به دنبال تحکیم و تقویت موقعیت خود در زنجیره‌های تامین موجود فعلی است.

«جداسازی» و «شکستن این زنجیره» امکان پذیر نیست. بعید است که هر یک از طرفین بتوانند زنجیره تامین جهانی جدید و کاملا مستقلی بسازند. اگر اتحادیه اروپا رویکرد آمریکا را در قبال چین را اتخاذ کند، ممکن است در نهایت وابستگی بیشتری به آمریکا پیدا کند و بیشترین آسیب را در میان این سه طرف متحمل شود.

از آنجایی که اتحادیه اروپا از سیاست مهار آمریکا در قبال چین، به ویژه در زمینه تجهیزات تولید نیمه هادی‌ها، پیروی می‌کند، در خطر از دست دادن بازار پرسود با قوی‌ترین ظرفیت تولید محصول نهایی است و این مسئله شکاف با آمریکا را افزایش می‌دهد.

معضل راهبردی اتحادیه اروپا با چین منعکس کننده معضل راهبردی آن با آمریکا نیز هست. اتحادیه اروپا می‌خواهد اقتصادی پیشرو در جهان باشد اما در عین حال می‌خواهد وابستگی خود را به آمریکا حفظ کند و به شکل راهبردی از این اتحاد برای ایجاد موقعیتی اثرگذار و بانفوذ برای خود در سطح جهان استفاده کند.

اتحادیه اروپا باید رویکرد خود در قبال چین را مستقلانه تعریف کند. این بدان معنا نیست که اتحادیه اروپا باید مرز مشخصی را در رابطه با آمریکا ترسیم کند، اما لازم است نگرش عملگرایانه‌تر، منطقی‌تر و جامع‌تری در روابط خود با چین داشته باشد. اتحادیه اروپا نباید همواره بر رقابت با چین تمرکز کند و گسترش شکاف با آمریکا را نادیده بگیرد.

اگر اتحادیه اروپا بیشتر بتواند به روابط خود با چین از منظری متفاوت بنگرد، چین و اروپا هر دو جنبه‌های رقابتی و همکاری خواهند داشت و این همکاری به طور بالقوه شکاف میان این دوطرف و آمریکا را کاهش می‌دهد و در نتیجه ثبات را در میانه چندقطبی شدن جهان به ارمغان می‌آورد.

بنابراین، افزایش ارتباطات اتحادیه اروپا و چین بسیار مهم است. با ایجاد پل‌های ارتباطی بیشتر، راه‌های بیشتر، ارتباطات بهبود یافته و درک متقابل بهتری میان اتحادیه اروپا و چین وجود خواهد داشت. چین و اتحادیه اروپا می‌توانند روابط جدیدی برقرار کنند که از توسعه متوازن جهانی حمایت کند.

انتهای پیام/

این مقاله رو با بقیه به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *