آیا اقتصاد چین از نفس می افتد؟

در حالی که چین به عنوان دومین اقتصاد برتر جهان شناخته می‌شود، سروصداهایی از گوشه و کنار به گوش می‌رسد که امکان ضعیف شدن روند رو به رشد اقتصاد چین را تقویت می‌بخشد.

به گزارش تجارت ایران و چین، شی جین پینگ رئیس‌جمهور چین طی این مدت اخیر تصمیمات مهمی گرفته است. غیرقانونی خواندن معاملات ارزدیجیتال، حمله به شرکت‌های غول تکنولوژی و مورد انتقاد قرار دادن ثروتمندان این کشور از جمله اقدامات شی در این چند ماه اخیر است. همه‌ی اینها سبب شد تا سرمایه‌ از دست صاحبان شرکت‌های بزرگی چون علی بابا و دیدی از بین رود.

برای دسترسی سریع تر به اخبار عضو اینستاگرام تجارت ایران و چین شوید

در گزارشی که توسط دنيای اقتصاد منتشر شده، آمده است: شی جین‌پینگ کارزار خود را علیه سرمایه‌داری و بازار آزاد در چین آغاز کرده است. او برای تحکیم اقتدارگرایی‌اش در گام اول به نظارت و کنترل بیشتر بر بازار و غول‌های سرمایه و میلیاردرها پرداخت و در گام بعدی درصدد بسط بیشتر اصول ایدئولوژیک خود در سطح اجتماعی است.

اما این اقدامات در عمل اقتصاد این کشور را دچار بحران کرده است، رکود به کسب‌وکارها رسیده و مردم برای بازدهی بیشتر پس‌اندازهای خود را در بخش املاک سرمایه‌گذاری می‌کنند.

اقتصاد چین زمین می‌خورد؟

شی جین‌پینگ کارزار برای زدودن چین از سرمایه‌داری لجام‌گسیخته به راه انداخته است. رئیس‌جمهور چین افزایش بدهی را میوه سمی سوداگری مالی و میلیاردرها را مایه استهزای اصول مارکسیسم می‌داند. کسب‌وکارها باید به راهنمایی‌های دولت اعتنا کنند؛ حزب باید به تمام ابعاد زندگی مردم نفوذ داشته باشد. اینکه آیا شی می‌تواند شرایط جدید خود را تحمیل کند، آینده چین و نبرد میان دموکراسی و دیکتاتوری را شکل خواهد داد.

بیشتر بخوانید:

کارزار او به لحاظ گستردگی و بلندپروازی قابل توجه است. او این کارزار خود را در سال ۲۰۲۰ آغاز کرد؛ زمانی که عرضه اولیه گروه آنت Ant Group، وابسته به غول فناوری علی بابا، را مسدود کرد و به سرعت به جلو می‌تازد، به‌طوری‌که تاکنون ۲هزار میلیارد دلار ثروت را از میان برده است. دی‌دی Didi، شرکت وسیله نقلیه کرایه چینی نیز برای عرضه سهامش در آمریکا مورد مجازات قرار گرفته است.

تجارت در تبادل رمزارزها نیز ممنوع شده؛ چراکه کم یا بیش دارای آموزش انتفاعی است. بازی‌های کامپیوتری برای کودکان بد است. بنابراین باید به‌شدت نوبت بندی شود. چین به خانواده‌های بزرگ‌تری نیاز دارد. بنابراین سقط جنین باید کاهش یابد. الگوها باید مردانه و افراد مشهور وطن‌پرست باشند. شی جین پینگ، بنیان‌گذار تمام این چیزهایی است که در مغز کودکان شش‌ساله تکرار می شود.

این موضوع نیز به اقتدارگرایی بی‌رحمانه اضافه شده است.شی جین‌پینگ به‌عنوان رئیس‌جمهور رقبای خود را حذف کرده و بیش از یک میلیون اویغور را محبوس کرده است. او بحث و مناظره را مهار می‌کند و مخالفت را تحمل نخواهد کرد.

کمپین اخیر نشان خواهد داد که او فردی است که حتی به قیمت وجود کاهش سرعت رشد و در عذاب افتادن مردم، به دنبال غصب قدرت است یا مردی قوی است که می خواهد تعصب را با واقعیت‌گرایی تعدیل کند. دیدگاه او مبنی بر اینکه کنترل حزبی نیاز به همسو بودن کسب‌وکارها با دولت و مسوولیت شناسی است، سرنوشت ۴/ ۱میلیارد نفر را تعیین خواهد کرد.

ی با مشکلاتی واقعی دست و پنجه نرم می‌کند. درواقع بسیاری از این مشکلات در غرب نیز وجود دارند. یکی از این چالش‌ها نابرابری است. شعار امروز «رفاه مشترک» است که نشان می‌دهد چگونه چین کمونیست به اندازه برخی کشورهای سرمایه‌داری، نابرابر باقی مانده است.

بیش از ۲۰درصد خانوارهای چینی ۴۵درصد از درآمد کشور را در اختیار دارند. ۳۰درصد از ثروت خانوارهای چینی هم در اختیار یک‌درصد از جمعیت این کشوراست.

نگرانی دیگر نفوذ غول‌های تکنولوژی است که متهم به رقابت ناعادلانه، فاسد کردن جامعه و دسترسی بدون محدودیت به اطلاعات شخصی افراد هستند (که تنها دولت این امتیاز را دارد). مورد سوم ضعف استراتژیک محسوب می‌شود، به‌ویژه این تهدید که دشمنان مانع دسترسی به کالاها و تکنولوژی های حیاتی می‌شوند.

با وجود این کمپین شی تهدیدی برای اقتصاد چین است. درد ناشی از فاش شدن بدهی شرکت‌هایی چون اورگرند Evergrande می‌تواند نااطمینانی را گسترش دهد. شرکت‌های املاک ۸/ ۲هزار میلیار دلار وام گرفته‌اند.

ساخت املاک و مستغلات و صنایعی که به آن متصل هستند، حدود ۳۰درصد از تولید ناخالص داخلی چین را پشتیبانی می‌کنند. خانوارهای چینی پس‌اندازهای خود را در املاک گذاشته‌اند؛ چراکه سایر دارایی‌ها بازده کمی دارند. دولت‌های محلی، به‌ویژه بیرون از شهرهای بزرگ، برای ایجاد درآمد بر فروش زمین و ساخت‌و‌سازمتکی هستند.

سرکوب‌ها سبب شده کسب‌وکارها نیز سخت‌تر و کم سودتر شوند.

حزب کمونیست در حال ایجاد چارچوبی قانونی بوده است؛ ولی تغییرات بزرگ و از بالا به پایین شی آن‌چنان سریع اعمال شده‌اند که مقررات خودسرانه به نظر می‌رسند.

برای مثال «توزیع مجدد سوم» را در نظر بگیرید که در آن شرکت‌های تکنولوژی به دولت پول می‌دهند. موفقیت آشکارا خطرناک شده است؛ اتفاقی که سبب می‌شود شرکت‌های خصوصی محتاط‌تر باشند.

شرکت‌های دولتی و صنایع استراتژیک، چون نیمه‌هادی‌ها، ممکن است از این شرایط سود ببرند؛ ولی نه کارآفرینان که منبع واقعی تحرک و پویایی چین هستند.

یکی از معیارهای نگرانی این است که خارجی هایی که تحت کنترل سرمایه قرار ندارند، ۳۱درصد کمتر از سرمایه‌گذاران سرزمین اصلی برای سهم‌های چینی پرداخت می‌کنند. این فاصله از اوایل سال ۲۰۲۰ به‌شدت در حال رشد است.

تمام اینها می‌توانند تهدیدی برای متلاشی کردن اقتصاد چین باشند که همین حالا هم از کاهش بازدهی در سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی، تاثیرات کاهش نیروهای کاری و افزایش تعداد افراد سالخورده تحت فشار قرار دارد. بعد از ۴۰سال رشد سرسام‌آور، بیشتر چینی‌ها با انتخاب‌های سختی که افول شدید و پایدار ایجاد می‌کند، کاملا ناآشنا هستند.

به لحاظ سیاسی نیز این خطر وجود دارد که کمپین شی به یک کیش شخصیت مبدل شود. او بیش از هر رهبر دیگری از زمان مائو برای ایجاد تغییر قدرت را در تصرف گرفته است.

شی که خود را آماده می‌کند تا با ادعای سومین دوره پنج‌ساله ریاست‌جمهوری در بیستمین کنگره حزب کمونیست پروتکل‌ها را بشکند، از این کمپین برای سازماندهی یک جایگزینی بزرگ در کارکنان، به‌عنوان اساسی برای سرکوب ایدئولوژیک و به‌دلیل در قدرت ماندنش استفاده می‌کند. ولی هرکدام از اینها با خطرناکی همراه هستند. یکی اینکه بوروکراسی سبب شکست او می‌شود.

شی می‌خواهد بوروکراسی به سیگنال‌های بازار واکنش نشان دهد، ولی با وجود ترفیع‌ها و سرکوب‌ها مقامات چینی عصبی و ناراحت هستند. یکی از دلایل قطع برق در بیست منطقه در هفته‌های اخیر این بود که بوروکرات‌های وحشت‌زده ناگهان دریافتند که ممکن است به اهداف کاهش انتشار کربن خود دست پیدا نکنند.

مقامات ترسیده از متهم شدن به فساد یا انحراف ایدئولوژیک توسط رقبایشان، دست روی دست گذاشته‌اند و کاری انجام نمی‌دهند. شکست برای بوروکرات‌هایی که می خواهند ابتکار عمل را به‌دست بگیرند، خطرناک است؛ موفقیت هم همین‌طور. خطر دیگر از سرکوب ایدئولوژیک نشأت می‌گیرد. «شوراهای بازبینی اخلاقی» و «کلینیک‌های اخلاقی» رفتارهای ارتدوکسی را با استفاده از حس شرمساری عمومی اعمال می‌کنند.

گرچه تا امروز هیچ چشم‌اندازی به بدی «انقلاب فرهنگی» دیده نمی‌شود، مردم چین در حال از دست دادن آزادی هایشان در تفکر و اظهارنظر هستند. شی علاوه بر ترویج دکترینش، «نوستالژی قرمز» را نیز دوباره پررنگ کرده و مائوئیسم را به‌عنوان مرحله‌ای حیاتی و مهم در ساختن چین جدید معرفی می‌کند که قبل از کنگره حزب حمایت از او را افزایش می‌دهد و مورد آخر سیاست خود شی است.

درصورتی‌که به قدرت بچسبد، بحث جانشینی می‌تواند در بلندمدت به‌شدت به بی‌ثباتی دامن بزند. در کوتاه‌مدت نیز اگر تلاش او برای تحمیل یک واقعیت جدید طبق برنامه پیش نرود، شی با انتخابی سرنوشت‌ساز میان پافشاری یا عقب‌نشینی روبه‌رو خواهد شد. تا اینجای کار، سرکوب محتمل‌تر از سازش به نظر می‌رسد. دولت‌های غربی نیز با شرکت‌های فناوری، نابرابری و امنیت ملی، درگیر هستند.

در آمریکا، کنگره با در نظر گرفتن یک پیش‌فرض برای بدهی ملی بهتر عمل کرده است. برخی ممکن است نسبت به عملکرد سریع شی برای انجام کارها حسادت کنند. ولی تصور اینکه او پاسخ‌های درست را در اختیار دارد، اشتباهی بزرگ خواهد بود.

این مقاله رو با بقیه به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *